امروز: جمعه 10 فروردین 1403
دسته بندی محصولات
لینک دوستان

مقاله بررسی انقلاب خرداد 1284- مرداد 1285

مقاله بررسی انقلاب خرداد 1284- مرداد 1285دسته: علوم انسانی
بازدید: 73 بار
فرمت فایل: doc
حجم فایل: 29 کیلوبایت
تعداد صفحات فایل: 40

مقاله بررسی انقلاب خرداد 1284 مرداد 1285 در 40 صفحه ورد قابل ویرایش

قیمت فایل فقط 9,100 تومان

خرید

مقاله بررسی انقلاب خرداد 1284- مرداد 1285 در 40 صفحه ورد قابل ویرایش

انقلاب (خرداد 1284- مرداد 1285 / ژوئن 1905- اگوست 1906)

در نتیجة بحران اقتصادی اوایل سال 1284/ 1905 ضربة نهایی وارد شد. برداشت بد محصول در سراسر كشور و افول ناگهانی تجارت در مناطق شمالی به دلیل شیوع وبا، جنگ روس و ژاپن و پس از آن انقلاب روسیه، به افزایش سریع قیمت مواد غذایی در ایران منجر شد. در سه ماهة اول 1284/1905 ، قیمت قند و شكر 33 درصد و گندم 90 درصد در تهران، تبریز، رشت و مشهد بالا رفت. در این هنگام كه درآمدهای حاصل از گمركات در حال كاهش و قیمت مواد غذایی در حال افزایش بود و درخواست وامهای جدید رد‌ می شد، دولت تعرفه های وضع شده بر تجار داخلی را افزایش داد و بازپرداخت وام اعتباردهندگان محلی را به تعویق انداخت. این بحران اقتصادی بلافاصله موجب سه اعتراض عمومی شد كه هر یك شدیدتر از دیگری بود و سرانجام به انقلاب مرداد 1285/ اگوست 1906 منجر شد.

نخستین اعتراض به صورت یك راهپیمایی آرام در جریان مراسم عزاداری ماه محرم بود. حدود دویست تن از مغازه داران و وام دهندگان، خواستار عزل مسئول گمركات، مسیو نوز بلژیكی و بازپرداخت وامهایی كه دولت از آنها گرفته بود، شدند. راهپیمایان كه پاسخی دریافت نكرده بودند، مغازه ها را بستند، با توزیع عكس مسیو نوز در حالت رقص با لباس روحانی، احساسات مذهبی را برانگیختند و به رهبری یكی از شالفروشان معتبر به سوی حرم حضرت عبدالعظیم راه افتادند. سخنگوی گروه در گفتگویی با خبرنگار حبل المتین، خواسته های اصلی را این گونه خلاصه می‌كند: «دولت باید سیاست كنونی كمك به روسها را كه به ضرر تجار، اعتبار دهندگان و تولید كنندگان ایرانی است، عوض كند. دولت باید از تجار حمایت كند هر چند كه محصولات آنها هنوز به خوبی محصولات شركتهای خارجی نیست. اگر سیاست كنونی ادامه یابد كل اقتصاد ما نابود خواهد شد. پس از دو هفته گفتگو، مظفرالدین شاه كه برای سفر به اروپا بی تابی می كرد و از اعلامیه های شدید الحن و تحریك كنندة انقلابیون هراسان بود، قول داد كه در بازگشت، نوز را بركنار كند، بدهی ها را بپردازد و كمیته ای متشكل از تجار در وزارت تجارت تاسیس كند. اما این وعده ها هرگز عملی نشد. كمیته فقط یك مرجع مشورتی بود؛ بدهی ها به همان حال باقی ماند؛ و روس ها تهدید كردند كه اگر ادارة گمركات دستهای «مورد اعتماد» را در كند به «اقدامات مقتضی» دست خواهند زد.

اعتراض دوم، در آذرماه و هنگامی كه حاكم تهران می كوشید با به فلك بستن دو تن از تجار سرشناس شكر قیمت شكر را پایین آورد، روی داد. یكی از این افراد، تاجر هفتاد و نه سالة بسیار محترمی بود كه هزینة تعمیر بازار مركزی و احداث سه مسجد را در تهران پرداخت كرده بود. وی مدعی بود كه دلیل افزایش قیمتها نه احتكار بلكه اغتشاشات روسیه است. براساس گفتة یكی از شاهدان عینی، خبر به فلك بستن تجار مثل برق در سراسر بازار پیچید. مغازه ها و كارگاهها بسته شد؛ جمعیت در مسجد بازارگرد آمدند؛ و دو هزار تن از تجار و طلاب به رهبری طباطبایی و بهبهانی در حرم حضرت عبدالعظیم بست نشستند. این گروه از همانجا چهار خواستة اصلی خود را به دولت اعلام كردند: بركناری حاكم تهران؛ عزل نوز؛ اجرای شریعت؛ و تاسیس عدالتخانه. معترضان، موضوع تاسیس عدالتخانه را مبهم گذاشتند تا در مذاكرات بعدی دستشان باز باشد. دولت، نخست با چنین نهادهایی به دلیل اینكه همة شئونات و امتیازات را- «حتی میان شاهزادگان و بقالان معمولی»- از بین می‎برد، مخالفت ورزید و به معترضان اعلام كرد كه اگر ایران را دوست ندارند می‎توانند به آلمان «دموكراتیك» بروند. اما پس از یك ماه تلاش ناموفق برای درهم شكستن اعتصاب عمومی در تهران، سرانجام تسلیم شد. معترضان پیروز در بازگشت به شهر با استقبال جمعیت پرشماری كه فریاد «زنده باد ملت ایران» سر داده بودند، روبرو شدند. ناظم الاسلام كرمانی در خاطرات خود می نویسد كه عبارت «ملت ایران» تا آن هنگام هرگز در خیابانهای تهران شنیده نشده بود.

سومین مرحله از اعتراضات در محرم سال 1285/1906 بود. این اعتراضات بیشتر نتیجة ناتوانی شاه در تشكیل عدالتخانه و عزل نوز و تا حدودی شدت عمل پلیس برای دستگیری واعظی بود كه علناً علیه دولت سخنرانی كرده بود. وی در این سخنرانی موارد اصلی نارضایتی را به خوبی خلاصه می‌كند:

ای ایرانیان! ای برادران عزیز من! تا كی این مستی خائنانه شما را خواب خواهد كرد؟ این مستی بس است. سرهایتان را بلند كنید. چشمهایتان را باز كنید. به اطراف خود نگاه كنید و ببینید كه دنیا چقدر متمدن شده است. تمام بردگان آفریقایی و سیاهان زنگبار به سوی تمدن، دانش، كار و ثروت در حركت اند. نگاهی به همسایة خود (روسها) بیندازید كه 200 سال پیش وضعیتی خیلی بدتر از ما داشت. ببینید كه حالا چطور صاحب همه چیز می‎شوند. در گذشته همه چیز داشتیم و اكنون همه اش از دست رفته است. در گذشته، دیگران، به ما به چشم ملتی بزرگ نگاه می كردند. اكنون به چنان درجه ای تنزل كرده ایم كه همسایگان شمالی و جنوبی، كشور ما را ثروت خود می دانند و هروقت بخواهند آن را میان خودشان تقسیم می‌كنند … ما سلاح، ارتش و هیچ گونه نظام مالی مطمئن، دولت شایسته و قوانین تجاری نداریم. در سراسر ایران كارخانه ای از خودمان نداریم چون دولت ما مزاحم و مانع است … همة این عقب ماندگی ها نتیجة استبداد، بی عدالتی و بی قانونی است. روحانیون شما هم اشتباه می‎كنند چون می گویند زندگی كوتاه است و افتخارات زمینی (این جهانی) فقط از سر خودبینیهای انسان است. این موعظه ها شما را از این دنیا غافل می‌كند و به تسلیم، بردگی و جهل می كشاند. پادشاهان نیز با سلطه بر اموال، آزادی و حقوق تان شما را غارت می‌كنند. و در نتیجه اینها، بیگانگان به صحنه می آیند، بیگانگانی كه پول و ثروت شما را می گیرند و در مقابل، لباسهای رنگارنگ، ظروف پرزرق و برق و اشیای لوكس می دهند. اینها علل بدبختی شما است و همینطور خوشگذرانی بیش از حد پادشاهان، برخی روحانیون و بیگانگان.

به دنبال دستگیری واعظ مزبور و سایر سخنرانان مخالف،‌اجتماعات مخفی اعلامیه های شدیدالحن پخش كردند و گروهی از طلاب خشمگین در مقر پلیس گرد آمدند. سپس در نتیجة حمله و تیراندازی پلیس یك طلبة تظاهركننده كشته شد. صبح روز بعد، هزاران طلبه، مغازه دار و اعضای اصناف- كه بسیاری از آنان كفن پوش بودند- برای تشیع جنازة طلبة سید از بازار به سوی مسجد جامع راه افتادند. قزاقها در بیرون از مسجد با مردم رویارو شدند كه نتیجة آن یك درگیری كوتاه ولی خونین بود. در این درگیری 22 تن كشته و بیش از یكصد تن زخمی شدند. این جوی خون، دربار را از ملت جدا كرد و از آن به بعد برخی از علما،‌ آشكارا شاه قاجار را با یزید بن معاویه مقایسه كردند.

مخالفان،‌ با راه انداختن دو تظاهرات گسترده به این خشونت پاسخ دادند. آیت الله طباطبایی، بهبهانی و دیگر شخصیتهای مذهبی- به استثنای امام جمعة منصوب دولت- همراه با خانواده های خود، ملازمان و دو هزار طلبة علوم دینی به سوی قم راه افتادند. حتی مجتهد كاملاً محافظه كار ولی بسیار محترمی همچون شیخ فضل الله نوری نیز به آنان پیوست. رهبران مذهبی از قم اعلام كردند كه تا شاه به وعده های گذشته عمل نكند، پایتخت بدون مراجع روحانی- و در نتیجه بدون مرجع حل و فصل مسائل قضایی و حقوقی- خواهد بود. بدین ترتیب در واقع علما اعتصاب كرده بودند.

دو تن از تجار نیز كه یكی از آنها عضو انجمن مخفی بود، نزد نمایندگان انگلیس در منطقة ییلاقی قلهك رفتند. سفیر انگلیس در یادداشتی به لندن این رویدادها را چنین شرح می‎دهد:

پس از تیراندازی، انگار كه حكومت در آن روز پیروز شده است. شهر در دست نیروهای انتظامی بود. رهبران مردمی گریخته بودند. بازار به تصرف سربازان درآمده بود و به نظر می‌رسید كه هیچ راه گریزی نیست. در این اوضاع و احوال، مردم ناگزیر به سنت دیرین بست نشینی متوسل شده بودند، زیرا همة راههای دیگر به رویشان بسته بود.

آن دو نفر از سفیر پرسیدند كه اگر مردم در سفارت بریتانیا بست نشینند آیا كاردار به كمك نیروهای مسلح آنان را بیرون خواهد كرد. آقای گرانت داف پاسخ داد كه امیدوار است به چنین كاری وادار نشوند. او همچنین گفت كه با توجه به این رسم معمول در ایران، اعمال زور علیه آنها در حیطة قدرت وی نیست. … عصر همان روز پنجاه تاجر و روحانی در سفارت پدیدار شدند و محل اقامت خود را برای شب آماده كردند. رفته رفته بر شمار آنها افزوده شد و در مدت اندكی 14000 نفر در باغ سفارت گرد آمدند.

سازماندهی این جمعیت را كه بیشتر بازاری بودند كمیته ای متشكل از بزرگان اصناف بر عهده داشت. این كمیته، محل اصناف مختلف را تعیین می كرد. یكی از شاهدان می‌گوید كه بیش از پانصد چادر دیده است كه «تمام اصناف حتی پینه دوز و گردوفروش و كاسه بند زن كه اضعف اصنافند در آنجا خیمه زده اند» كمیته، همچنین به منظور حفظ اموال و اثاثیه، مقررات و ضوابطی تعیین كرده بود. در یكی از گزارشهای بعدی سفارت آمده است كه «اگرچه گلهای باغچه لگدمال شده بود و پوست درختان پر از نوشته های مذهبی بود، تقریبا هیچ خسارتی وارد نشده بود.» این كمیته همچنین، تظاهرات زنان را در بیرون از قصر سلطنتی و سفارت سازمان می داد، بر ورود تازه واردان به محل نظارت می كرد و بعد از هفتة اول فقط به دانش آموزان و دانشجویان دارالفنون و مدارس كشاورزی و علوم سیاسی اجازة ورود می داد. به گفتة ناظم الاسلام كرمانی، این تازه واردان با ایراد سخنرانی دربارة نظامهای مشروطة اروپایی و اظهارنظراتی كه پیش از این بیان آنها در ایران بسیار خطرناك بود سفارت را به «یك مدرسة باز علوم سیاسی» تبدیل كرده بودند. بنا به نوشتة شاهد دیگری،‌ برخی از شاگردان دارالفنون حتی دربارة مزیتهای جمهوری سخنرانی می كردند. علاوه بر این، كمیته برای كمك به كارگران فقیری كه توان ادامة یك اعتصاب طولانی را نداشتند به جمع آوری پول از تجار ثروتمند پرداخت. یكی از اشخاص حاضر در محل در خاطراتش می نویسد:

خوب به خاطر دارم كه روزی به شعبة تبلیغ خبر دادند كه از طرف مرتجعین و مخالفین در بین جوانان نجار و اره كش اعمال غرض شده و جوانان نجار از اینكه نمی دانند چه می خواهند؟! برای چه به اینجا آمده اند؟! و از كار بیكار شده اند، ناراضی و عصبانی شده و با نق نق زیاد خیال تفرقه دارند. اگر موجبات تفرقه پیش آید لطمه و شكست بزرگ به نهضت آزادی خواهی وارد خواهد شد! از همه بدتر آنكه جوانان اره كش عوامند و حرف حساب به خرجشان نمی رود و نمی دانم با آنان چگونه باید رفتار كرد؟! اگر این دسته زبان نفهم از سفارت بیرون بروند طبیعی است شكست در قطار افتاده و در بین كسبه و اصناف نقاضت خواهد افتاد … شورای مبلغین تبلیغ را به نهجی صادر نموده كه تمام جوانان هم قسم شده و تا آخر تحصن، مردانه ایستاده و با بیكاری و گرسنگی ساختند.

سرانجام كمیته، بنا به توصیة اعضایی كه تحصیلات جدید داشتند، فكر عدالتخانه را كنار گذاشت و خواستار تاسیس مجلس شورای ملی شد.

دربار نخست خواسته مخالفان را، كه «گروهی از تروریستهای جیره خوار انگلیس» خطابشان می كرد، نپذیرفت، ولی هنگامی كه با اعتصاب عمومی در تهران و سیل تلگرافها از ایالات در پشتیبانی از معترضان روبه رو شد، «مجلس اسلامی» كمتر دموكراتیكی را پیشنهاد كرد. اما سرسختی و پافشاری برای تشكیل مجلس ملی، رسیدن تلگرامهایی از باكو و تفلیس مبنی بر آمادگی برای اعزام نیروهای مبارز مسلح به ایران، شكاف بیشتر میان محافظه كاران و میانه روها در درون دولت و آگاهی از «خبر مصیبت بار» احتمال سرپیچی و فرار قزاقها، تسلیم شدن دربار را گریزناپذیر ساخت. مظفرالدین شاه، سه هفته پس از تحصن معترضان در سفارت انگلیس، مشیرالدوله، یكی از دولتمردان برجستة آزادیخواه را به نخست وزیری برگزید و اعلامیة تشكیل مجلس شورای ملی را امضا كرد. بدین ترتیب انقلاب پایان یافته بود ولی مبارزه برای مشروطیت تازه آغاز شده بود.

نخست وزیری مصدق (اردیبهشت 1330- مرداد 1332)

پس از نخست وزیر شدن مصدق، در 7 اردیبهشت 1330، كانون توجه عامه، دیگر نه مجلس بلكه نخست وزیر و خیابانها بودند، كه مركز قدرت جبهه ملی باقی مانده بود. همچنان كه اطلاعات روزنامه هوادار سلطنت می نویسد، مصدق همواره به تظاهرات خیابانی متوسل می شد تا مخالفان را در فشار قرار دهد و در نتیجه مجلس را زیر نفوذ خود درآورد جمال امامی نیز از صحن مجلس اعتراض می‌كند كه:

دولت مداری به سیاست خیابانی نزول كرده است. چنین به نظر می رسد كه این كشور چیزی بهتر از برگزاری تظاهرات خیابانی ندارد. ما اكنون اینجا و آنجا و همه جا میتینگ داریم. گردهمایی برای این مسئله، برای آن موضوع و برای هر پیشامدی. راهپیمایی دانشجویان، دبیرستانها، هفت ساله ها و حتی شش ساله ها، من از این گردهماییهای خیابانی بیزار و خسته شده ام.

این نخست وزیر است یا هوچی یا انقلابی؟ كدام نخست وزیر این حرف را می زند كه من می روم با مردم حرف می زنم … می دانستم كه هوچی است ولی جاه طلبی او را اینقدر نمی دانستم. من اینقدر فرض نمی كردم یك پیرمرد هفتاد و چند ساله ای كه همیشه تمارض می‌كند، مردم را فریب دهد … او كه شما را نماینده نمی داند. چاقوكشیهای جلوی مجلس را نماینده می داند … دكتر مصدق هم یكی از آن امراض است كه خدا برای ایران فرستاده است.

گرچه مصدق اغلب به مردم متوسل می شد، تركیب نخستین كابینة وی بسیار محافظه كارانه بود. او هشت پست وزارت، از جمله وزارت مهم كشور و امور خارجه را به دولتیان عالی رتبه هوادار جبهه ملی واگذار كرد. ولی چهار پست دیگر، از جمله وزارت جنگ را در اختیار افراد طرفدار دربار قرار داد. این اقدام، بلافاصله، خشم فدائیان اسلام را برانگیخت و آنها دولت را به دلیل نادیده گرفتن شریعت و آزاد نكردن قاتل رزم آرا، كه می خواست حسین فاطمی معاون ویژه نخست وزیر را هم بكشد، به باد انتقاد گرفتند. از سوی دیگر آیت الله كاشانی به رهبران فدائیان اسلام گفت كه موضوع نفت باید بر سایر مسائل تقدم داشته باشد و به مردم اعلام كرد كه تا وقتی جبهه ملی این مبارزه مقدس و ملی علیه انگلیس را ادامه دهد، كاملاً پشتیبان مصدق خواهد بود.

همچنان كه انتظار می رفت مصدق نخست سراغ مسئله نفت رفت. وی چند هفته پس از رسیدن به نخست وزیری، مجلس را ترغیب كرد تا چهار نماینده عضو جبهه ملی را به عضویت كمیته پنج نفره ای كه وظیفه همكاری با دولت را برای اجرای قانون ملی كردن به عهده داشت انتخاب كنند. مصدق سپس در خرداد ماه این كمیته را به خوزستان فرستاد تا تاسیسات نفتی را تحویل بگیرد. در تیرماه، هنگامی كه شركت نفت تهدید كرد كه كارمندانش را خارج خواهد كرد و به صاحبان نفتكشها هشدار داد كه نفت خریداری شده از دولت ایران در بازار جهانی پذیرفته نخواهد شد، مصدق نیز گفتگو با آن شركت را قطع و اعلام كرد كه دولت اصل ملی كردن را می پذیرد هرچند این اصل عملا تحقق نیافته باشد. در شهریور ماه، كه شركت نفت تكنیسینهای خود را خارج و تاسیسات نفتی را تعطیل كرد، دولت انگلیس هم نیروی دریایی خود را در خلیج فارس تقویت و علیه ایران به شورای امنیت سازمان ملل شكایت كرد. مصدق در مهرماه برای اقامه دعوا در شورای امنیت به نیویورك رفت، برای دست یابی به كمك مالی بانك جهانی به تلاش ناموفقی دست زد و با متهم كردن انگلیس به مداخله در سیاست داخلی ایران همه كنسول گریهای این كشور را تعطیل كرد. بدین ترتیب، در اواخر پاییز 1330 ، مصدق در یك انقلاب بزرگ دیپلماتیك درگیر شده بود.

البته آماده كردن زمینه انتخابات مجلس هفدهم، مصدق را متوجه مسائل داخلی كرد. مصدق كه به تضعیف سلطنت طلبان و محافظه كاران طرفدار انگلیس علاقه بسیاری داشت یك لایحه اصلاح نظام انتخاباتی به مجلس تسلیم كرد كه در واقع صورت تعدیل یافته همان پیشنهاد سال 1323 او بود. مطابق این متن جدید دیگر بی سوادان فاقد حق رای نبودند بلكه باسوادها و بی سوادها در حوزه های متفاوتی قرار می گرفتند و نمایندگان جمعیت شهرنشین، به ویژه تهران افزایش یافته بود. مخالفان با این استدلال كه این لایحه تبعیض ناعادلانه ای است علیه میهن پرستانی كه چهل سال رای داده اند آن را تایید نكردند. جبهه ملی ناتوان از به تصویب رساندن این لایحه، به صحنة مبارزة انتخاباتی وارد شد تا نه تنها با سلطنت طلبان و ارتش بلكه با زمین داران محافظه كار و روسای عشایر و ایلات رقابت كند. در شهرهای بزرگ جبهه ملی بیشتر كرسیها را صاحب شد. در تهران كه مجموع آرا دو برابر انتخابات پیشین بود جبهه ملی همه دوازده كرسی را به دست آورد. ولی در اكثر حوزه های دیگر استانها به ویژه نواحی روستایی، مخالفان موفق تر بودند. مثلا طاهری سیاستمدار برجستة طرفدار انگلیس از یزد، ملك مدنی همكار وی از ملایر، ناصر و محمد ذوالفقاری از زادگاهشان زنجان؛ و امام جمعة تهران از اهر، انتخاب شدند. مصدق با پی بردن به اینكه جناح مخالف، اكثریت قابل توجه كرسیهای استانی را به دست خواهند آورد، پس از اینكه انتخاب شوندگان به حد نصاب لازم رسیدند (هفتاد و نه نماینده) انتخابات را متوقف كرد.

مجلس هفدهم، در 7 اردیبهشت 1331 گشایش یافت. از 79 نماینده 30 نفر یا وابسته به جبهه ملی بودند و یا موضعی بسیار نزدیك با آن داشتند. این عده عبارت بودند از سنجابی و زیرك زاده عضو حزب ایران؛ بقایی از حزب زحمتكشان؛ كاشانی و قنات آبادی از جامعه مجاهدین اسلام؛ پشتیبانان غیرحزبی مصدق همچون شایگان، رضوی، نریمان، مكی و حائری زاده و خسرو و ناصر قشقایی كه پس از پیروزی در انتخابات فارس به این فراكسیون پیوستند. بیشتر این سی نفر از طبقات متوسط جدید و سنتی بودند. در این گروه چهار حقوقدان، چهار مهندس، سه روزنامه نگار، سه استاد دانشگاه، یك مورخ و ده روحانی حضور داشتند. چهل و نه نماینده دیگر، كه بیشتر از زمین داران بودند به دو فراكسیون سلطنت طلب و طرفدار انگلیس تقسیم می شدند.

سلطنت طلبان و محافظه كاران طرفدار انگلیس كه جرات رویارویی مستقیم با افكار عمومی را نداشتند كوشیدند تا با طرح مسائل اختلاف برانگیز فرعی دولت را تضعیف كنند آنها امام جمعه تهران را به ریاست مجلس انتخاب كردند از عطای اختیارات ویژه به مصدق برای مقابله با بحران اقتصادی حاصل از كاهش شدید درآمدهای نفتی خودداری نمودند و صدای شكایتهای منطقه ای را علیه مركز بلند كردند. ملك مدنی با سردادن شعاری كه در آغاز دهه 1320 حزب توده طرح كرده بود اعلام كرد كه ایران تنها تهران نیست و استانهای دیگر هم بخشی از ایران هستند. نماینده ای از گیلان اظهار داشت كه كاركنان صنایع شیلات خزر بیشتر ارمنی، آسوری، آذری و تهرانی هستند تا گیلانی. نماینده ای از بلوچستان گفت كه دیگر استانها ویران شده است زیرا دولت تنها به تهران علاقه مند است. یك نماینده سلطنت طلب آماری ارائه داد كه شهر تهران 29 بیمارستان، 280 داروخانه، 468 پزشك و 87 دندانپزشك دارد در حالی كه همه دیگر استانهای كشور كمتر از 79 بیمارستان، 386 داروخانه، 452 پزشك و 28 دندانپزشك دارد. سلطنت طلب دیگری دولت را به نادیده گرفتن وظیفه ملی احداث مدارس در روستاها متهم كرد و گفت كه «گرچه ایران از یك ملت تشكیل شده است ولی لهجه های گوناگونی دارد. در نتیجه یك سمنانی نمی تواند زبان یك مازندرانی، لرستانی،‌ آذربایجانی یا بلوچستانی را بفهمد. دولت باید از طریق مدارس،‌ رادیو و كلاسهای سوادآموزی، زبان فارسی را در سراسر كشور گسترش دهد.

قیمت فایل فقط 9,100 تومان

خرید

برچسب ها : تحقیق بررسی انقلاب خرداد 1284 مرداد 1285 , فایل بررسی انقلاب خرداد 1284 مرداد 1285 , مقاله بررسی انقلاب خرداد 1284 مرداد 1285 , دانلود تحقیق بررسی انقلاب خرداد 1284 مرداد 1285 , بررسی انقلاب خرداد 1284 مرداد 1285 , انقلاب

نظرات کاربران در مورد این کالا
تا کنون هیچ نظری درباره این کالا ثبت نگردیده است.
ارسال نظر